اینوکرلند — قلمروی آیتم‌ها و اساطیر

خرید گنجینه‌ها، بوست اکانت و کوچینگ حرفه‌ای. آیتم‌های نایاب، ارائهٔ امن و پشتیبانی ۲۴/۷ .

قدیمی • اسرارآمیز • حماسی

خدمات ویژه اینوکرلند

پکیج‌های انتخاب‌شده با — از گنجینه‌های نایاب تا کوچینگ حرفه‌ای. تضمین کیفیت، پشتیبانی فوری و تحویل امن.

اسکین های نایاب

بسته‌های منتخب آیتم‌های کمیاب و امتیازی — تضمین اورجینال بودن و ارسال امن.

از
500 هزار تومان

بوست اکانت

افزایش رنک توسط بازیکنان حرفه‌ای — امن، زمان‌بندی‌شده و با گزارش کامل پیشرفت.

پکیج
S / M / L

کوچینگ حرفه‌ای

جلسات خصوصی با مربیان برتر؛ آنالیز و ویدئوی آموزشی برای ارتقاِ مهارت شما.

دقیقه
45+
پرفروش

اعتماد بازیکنان — اینوکرلند

نظرات واقعی بازیکنان دربارهٔ خرید گنجینه، بوست و کوچینگ. کیفیت، امنیت و پشتیبانی را از زبان خود کاربران بشنوید.

avatar

علیرضا مالک

مشتری اینوکرلند
28 آبان 1404
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد. در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد وزمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.
تحویل امن · پشتیبانی ۲۴/۷
avatar

علیرضا مالک

مشتری اینوکرلند
27 آبان 1404
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد. در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد وزمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.
تحویل امن · پشتیبانی ۲۴/۷

داستان قهرمانان دوتا2

در دنیایی که اسطوره‌ها با خون و جادو نوشته می‌شوند، هر قهرمان داستان خود را دارد

axe

به عنوان یک سرباز عادی در «ارتش مه سرخ»، «موگل خان» مقام «ژنرال مه سرخ» را هدف خود قرار داد. او در نبرد پیاپی، ارزش خود را با اعمال خونین به اثبات رساند. صعود او در مراتب نظامی، با این واقعیت که هرگز از گردن زدن یک مافوق دریغ نمی‌کرد، سرعت گرفت. در طول «کمپین هفت ساله هزار درهچه»، او خود را با کشتارهای باشکوه متمایز کرد؛ آوازه‌اش هر چه بیشتر می‌درخشید، در حالی که شمار همرزمانش پیوسته کاهش می‌یافت. در شب پیروزی نهایی، اکس خود را ژنرال جدید مه سرخ اعلام کرد و عنوان نهایی ««تبر»» (Axe) را به خود گرفت. اما در آن زمان، تعداد سربازانش به صفر رسیده بود. البته که بسیاری در نبرد کشته شده بودند، اما تعداد قابل توجهی نیز توسط تبر او سرنگون شده بودند. جای تعجب نیست که امروزه بیشتر سربازان از تحت فرمان او بودن دوری می‌کنند. اما این مسئله، ذره‌ای برای تبر مهم نیست؛ چرا که او به خوبی می‌داند یک ارتش یک‌نفره، به مراتب بهترین است.
مشاهده آیتم‌ها
اسطوره‌ای • نایاب • قدرتمند

anti-mage

راهبان «تورستارکوری» به دره‌های خشن پایین صومعه کوهستانی‌شان خیره شده بودند، در حالی که موج پیاپی مهاجمان، پادشاهی‌های پایین‌دست را درمی‌نوردید. آنان ریاضت‌کش و عمل‌گرا بودند و در عزلتگاه دورافتاده صومعه‌شان، از کشمکش‌های دنیوی کناره گرفته و در مراقبه‌هایی غوطه‌ور بودند که هیچ شناختی از خدایان یا عناصر جادو نداشت.سپس، «لشکر خدای مرده» فرا رسید؛ صلیبی‌هایی با فرمانی شوم برای جایگزینی تمامی باورهای محلی با «نیهیلیسم» سمی ارباب بی‌جانشان.

آنها از سرزمینی که برای هزاران سال جز خون و نبرد به خود ندیده بود، جان‌ها و استخوان‌های لشکریان بی‌شمار کشته شده را بیرون کشیدند و علیه تورستارکوری به کار گرفتند.صومعه تنها چند روز در برابر این یورش تاب آورد، و اندک راهبانی که زحمت بیرون آمدن از مراقبه‌های خود را به خود دادند، گمان کردند این مهاجمان تنها تصاویری اهریمنی هستند که برای حواس‌پرتی آنان فرستاده شده‌اند.

آنها درست در جایی که روی زیراندازهای ابریشمی‌شان نشسته بودند، کشته شدند.تنها یک جوان نجات یافت – یک زائر که به عنوان نوآموز برای جستجوی خرد به آنجا آمده بود، اما هنوز به عضویت صومعه پذیرفته نشده بود. او با چشمانی از وحشت شاهد بود که راهبانی که برایشان چای و گزنه سرو می‌کرد، ابتدا قتل‌عام و سپس برخاسته شدند تا به صفوف کاهنین خدای مرده بپیوندند.

او با تنها چند طومار dogmatic ( dogmatic در اینجا احتمالا به معنای "دگماتیک" یا "متعصبانه" است، اما در بافت داستان Dota 2، به "دانش کهن و اسرارآمیز" اشاره دارد که اینوکر از آن بهره می‌برد) ارزشمند تورستارکوری، به سوی امنیت نسبی سرزمین‌های دیگر خزید و سوگند یاد کرد که نه تنها جادوگران خدای مرده، بلکه خود جادو را برای همیشه از صفحه روزگار محو کند.

مشاهده آیتم‌ها
اسطوره‌ای • نایاب • قدرتمند

invoker

در نخستین و—به گمان برخی—توانمندترین شکل خود، جادو در اصل هنر «حافظه» بود. این هنر هیچ نیازی به فناوری، چوبدست یا ابزارهای دیگر نداشت و تنها به ذهن جادوگر متکی بود. تمامی تشریفات و ظواهر مراسم جادویی، تنها ابزارهایی برای «یادآوری» بودند که با جزئیاتی دقیق، فرمولهای ذهنی خاصی را به خاطر جادوگر میآوردند که کلید آزادسازی قدرت یک طلسم محسوب میشدند. در آن دوران، بزرگترین جادوگران کسانی بودند که از حافظهای سترگ بهره میبردند. با این حال، فراخوانیها (Invocation) چنان پیچیده بودند که همه جادوگران ناچار به تخصصگرایی شدند. وقفکردن یک عمر، تنها برای آن بود که جادوگری بتواند سه طلسم را—و نهایتاً چهارتا—بهطور کامل به خاطر بسپارد. جادوگران معمولی به دانستن دو طلسم قانع بودند و غیرممکن نبود که جادوگر یک روستا تنها یک طلسم بلد باشد—و حتی برای همان یک طلسم هم، در مواقع نادری که لازم میشد، برای جلوگیری از فراموشی به کتابهای طلسم نگاهی میانداخت. اما در میان این جادوگران نخستین، یک استثنا وجود داشت: یک نابغه با هوشی گسترده و حافظهای شگفتانگیز که به «اینوکر» (Invoker) ملقب شد. این جادوگر نابغه، در جوانی نه چهار، نه پنج، و حتی نه هفت ورد را تسلط نیافته بود؛ او دستکم بر ده طلسم مسلط بود و میتوانست آنها را فوراً فرابخواند. او طلسمهای بسیار بیشتری را نیز میآموخت، اما بسیاری را بیفایده مییافت و تنها یکبار تمرین میکرد و سپس برای همیشه از ذهنش پاک مینمود تا جا برای وردهای کاربردیتر باز شود. یکی از این طلسمها، «طلسم جاودانگی» (Sempiternal Cantrap) بود—طلسمی برای درازعمری چنان نیرومند که کسانی که آن را در روزگاران کهن خواندهاند، هنوز در میان ما هستند (مگر آنکه به تکههای ریز خرد شده باشند). بسیاری از این نیمه-جاودانان، در خفا و با ترس از افشای رازشان زندگی میکنند. اما اینوکر آن نیست که استعدادهایش را پنهان کند. او کهنی است که از همگان دانشمندتر است و ذهنش، به گونهای شگفت، هنوز جایی برای احساسی عظیم نسبت به ارزش خود دارد... به علاوه، جا برای تمامی «فراخوانیها» (Invocations)‌ای که با آنها، در سپیدهدم کند و طولانی مرگ جهان، خود را سرگرم میکند.
مشاهده آیتم‌ها
اسطوره‌ای • نایاب • قدرتمند

phantom assassin

از طریق فرآیندی غیبگویی، کودکانی انتخاب می‌شوند تا توسط «خواهران پرده‌نشین» پرورش یابند؛ فرقه‌ای که ترور را بخشی مقدس از نظم طبیعی می‌دانند. این خواهران رازآلود، اهداف خود را از طریق مراقبه و سخنان غیبگویانه شناسایی می‌کنند. آنها هیچ پیمانی را نمی‌پذیرند و به نظر می‌رسد هرگز اهدافی را به دلایل سیاسی یا مالی دنبال نمی‌کنند. قتل‌های آنها ارتباطی با هیچ دستورکار یا انگیزه قابل تشخیصی ندارد و ممکن است کاملاً تصادفی به نظر برسد: یک شخصیت بسیار قدرتمند، به اندازه یک دهقان یا چاه‌کن، احتمال حذف شدن دارد. هر الگویی که ممکن است در این کشتارها وجود داشته باشد، تنها بر خود آنها آشکار است. آنها با قربانیان خود همچون «قربانی»‌های آیینی رفتار می‌کنند و مرگ به دست آنها، افتخاری بزرگ تلقی می‌شود. این قاتلان، هویتی جز هویت فرقه خود ندارند و هر «فانتوم اَسِسین» می‌تواند جایگزین دیگری شود؛ شمار آنها نامعلوم است. شاید تعدادشان بسیار باشد، شاید کم. هیچ کس نمی‌داند آنچه در پس «پرده فانتوم» قرار دارد چیست. جز این راز: که این یکی، گاه‌و‌بی‌گاه، وقتی کسی در نزدیکی نیست که صدایش را بشنود، پرده‌هایش را با زمزمهٔ ممنوعه نام خود به حرکت درمی‌آورد: «مورتِرد».
مشاهده آیتم‌ها
اسطوره‌ای • نایاب • قدرتمند

huskar

هاسکار پس از رهایی از چنگال‌های قلمروی مقدس ناثِل، چشمانش را گشود و دید که دزل، کاهن سایه‌ی طردشده، مشغول اجرای وردی عمیق روی او است. بر خلاف آیین‌های باستانی فرقه‌ی دزون، روح هاسکار از ابدیت نجات یافته بود، اما او نیز مانند تمام کسانی که با ناثِل برخورد می‌کنند، به طور برگشت‌ناپذیری تغییر کرده بود. او دیگر اسیر جسم فانی نبود، و خون زندگی او تبدیل به منبع قدرتی باورنکردنی شده بود؛ هر قطره‌ای که ریخته می‌شد، با انرژی سوزان و سهمگین ده برابر باز می‌گشت. با این حال، این هدیه‌ی تازه، هاسکار را به خشم آورد، چرا که دزل با نجات دادنش از ناثِل، او را از جایگاهی در میان خدایان محروم کرده بود. او از قربانی مقدس خود منع شده بود. با گذشت زمان، بزرگان فرقه در صدد گسترش نفوذ خود برآمدند و به توافق رسیدند که هاسکار می‌تواند ابزاری قدرتمند در کمپین آن‌ها باشد. اما تبدیل شدن به یک سلاح صرف برای فرقه‌ای که او را از حق الهی‌اش محروم کرده بود، خشم او را بیشتر کرد. هنگامی که اولین جرقه‌های جنگ در افق نمایان شد، او از خانه‌ی اجدادی خود گریخت تا متحدان جدیدی بیابد، و در تمام این مدت به دنبال هدفی شایسته بود تا بتواند قدرتی را که فداکاری کامل او می‌توانست به همراه بیاورد، آزاد کند.
مشاهده آیتم‌ها
اسطوره‌ای • نایاب • قدرتمند